یکی بود ؛ یکّی نبود

شاید بهتر باشد از خیر خواندن این وبلاگ بگذرید. خواندن غر غر های من چه فایده دارد؟!

تبلیغات تبلیغات

نانوشته

با او نامهربانی می‌کنم؛ می‌دانم. امشب باز با او نامهربانی کردم؛ می‌دانم! از همه‌ی خستگی‌های روزش به صدای من پناه آورده بود. نراندمش اما مهربانی هم نکردم. کسی چه می‌داند از این قریب به یک سال؟ کسی چه میداند از روزها و ترس هایم؟ کسی چه میداند از دفتر خاطراتی که خریدم و خالی گذاشتم. راست راستی حتی یک خاطره از تمام این روزها، حتی در دفتر خاطراتی که به همین مناسبت خرید بودم، ننوشتم. می‌دانید انگار تا عهد نبندیم دلم قرص نمی‌شود که نمی‌شود..
برچسب‌ها: نامهربانی
در صورتی که این صفحه دارای محتوای مجرمانه است یا درخواست حذف آن را دارید لطفا گزارش دهید.

آخرین مطالب این وبلاگ

مطالب پیشنهادی

آخرین مطالب سایر وبلاگ ها

جستجو در وبلاگ ها